سلام بابا

دست نوشته های خاکیم،تقدیم به روح آسمانیت...

سلام بابا

دست نوشته های خاکیم،تقدیم به روح آسمانیت...

مادر رفت...

  

 

می دانم که بودی و دیدی ... کنارم... 

نشسته بودی به نظاره،شاید هم برای تبریک آمده بودی. 

نوبت به اتاق رسید، 

 همان اتاق کنج خانه،همان جا که وقتی دلم هوایت را می کرد آنجا می شد مأمن دل تنگی هایم. 

کیف لباس ها را برداشتم،کمدت را باز کردم و مشامم پر شد از عطرشان... 

دو سالش بود که تو دیگر نیامدی .  آن موقع ها وقتی از راه می رسیدی آنقدر بیقراری می کرد که ناچار با همان حال میهمان آغوشت می کردی اش. آرام می شد با وجود آرام بخش تو. می خندید و می خواست هر چه را از صبح دیده و شنیده با همان زبان نیمه باز کودکی اش برایت باز گو کند... 

"و چه زیبا بلبل آواز خوان در آغوش گل نغمه ی "بابا" سر میداد" 

بابا! 

تو که رفتی قد کشید و بزرگ شد و هر روز اشتیاقش برای دیدن گل بیشتر. انگار هوس آواز خوانی کرده باشد "بلبلت"... 

و سال هایش گذشت با اشک هایی که که برایت می ریخت. 

حالا نیستی ببینی خواهرم را ، دخترت را ، همان کودک دو ساله ی دیروز را... 

یعنی هستی ، می بینی،... اما... 

نمی دانم چطور بگویم بابا... می دانی! می ترسم زیاد ذوق زده شوی! 

به جمع ما یک "خانم دکتر"اضافه شده. سحرت را میگویم بابا 

ذوق کردی؟! 

جایت حسابی خالیست. و شاید، نه ، بیشتر از همیشه، محسوس تر از همیشه! 

او چشمانش را بست و چشمان من خیس شد. نتوانسته بود صفحه ی مانیتور را نگاه کند،شاید می ترسید از اینکه خلاف خواسته ی تو باشد. اما نشد! خواسته ات اجابت شد. و دخترت ... بلبلت شد همان که دوست داشتی... 

حالا مامان دارد می رود با سحر، می گوید پدر که نیست ، باید خودم باشم ، بروم ، حامی شوم... 

مادر دارد می رود با سحر... و من باید لباس های تو را بیرون بیاورم از همان کمد چوبی قدیمی که انسی عجیب با لباس های تو و با تو دارد... باید آنها را به صورت بچسبانم، در اغوش بگیرم و روانه ی خانه ی جدید،تا با سحر باشی ... با همان دردانه ی دو ساله ات... 

همه امده اند... و من نشسته ام و لباس هایت در آغوشم... انگار شکستن بغض هایم صدایشان کرده ... 

اشک هایم... 

صدایشان خانه را پر کرده... 

 __________________________________________________________________ 

 شــــ...عر نوشت: 

بابا این واژه های درد را خواهرم سروده است  

ننوشته است فقط با دست هایش  

بلکه با چشم هایش...  

.

تمنایی ست در جانم  

تمنای تو ای زیبای بی همتا 

ولی بس این تمنا و تمناها 

بود بیهوده بی پایان 

خداوندا چه شد اسباب ناکامی 

کدامین جرم سنگینم 

که روی گل نشان دادی و دستم را 

به تیغ تیز حسرت بار ناکامی 

جدا کردی 

نه یک بار،که یک بار دگر هم  

لحظه هایم را  

با نبودن در بر گل  

یک صدا کردی 

گلم را در میا قاب عکسی 

با دل بی تاب مسکینم 

رها کردی... 

 

 

نظرات 40 + ارسال نظر
صبرا پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ب.ظ

√ گـر بگذرے ز خــاکــم و گــویـے تورا کــه کشـــت * فــریـــاد خیــزد از کــفـنــم آرزوے ِ تــــــو

/ یا مظــــلوم /


سلام خواهری ...
خدا پشت و پناهشون انشاالله ...

راستش ؛
دل منم برای خونتون تنگ میشه ...
کم خاطره ندارم اونجا !!!!

صادق پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:41 ب.ظ http://lahof2010.blogfa.com


خواب دیدم دوش تا مولا امیرالمومنین

صدر مجلس بود و میگفت از ولایت اینچنین

باب فیض و معرفت راه ولی است

رستگاری در ره فرزند ما سید علی است

عشق او در دل نشان عزت است

بی ولایت هر عمل خود موجبات ذلت است

هر که فرزندم علی را دوست دارد خویش ماست

روز محشر چون شهید کربلا در پیش ماست

آنچه گوید او فقط تفسیر قرآن است و بس

جای او را پیش ما هرگز نگیرد هیچ کس

اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای

تبسم بهار پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:38 ب.ظ http://www.samee3vom.parsiblog.com

سلام...
اشک به چشمم نشست....
چقدر دلنشین قلم میزنید...
خوش به حالتون..نگاهتون میکنه..هواتونو داره..
خوش به حال سحر خانم..
خوش به حال شما..

ساقی رضوان پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:49 ب.ظ http://najvayeshabaane.parsiblog.com/

ایشالا ب سلامتی

مجنون جمعه 25 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ق.ظ http://www.jaziremajnoon.blogfa.com

سلام.
اگر هدفتان درآوردن اشک خواننده بود با این متن و این موسیقی باید عرض کنم که موفق شدید...
با چشمانی اشکبار عرض می کنم یاد پدر شما و سایر شهدای عزیز اسلام و انقلاب زنده و جاری است و به لطف الهی شاهد به ثمره نشستن خون آنان هستیم ...
به احترام شهدا تمام قد سکوت می کنم!
رزقناالله و ایاک توفیق الشهاده فی سبیله

روتین های یک طلبه جمعه 25 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ http://www.seyednejad.ir

سلام.
اولا بازگشت دوباره شمارو نبریک و خوش آمد گویی عرض میکنم.
نمیدونم! برای مادر باید رفتن از شهرتون سخت تر باشه.
انشاء الله سحر خانوم هم بزشک لایقی برای این مرز و بوم بشوند.

شکیبارویای عبور شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:51 ب.ظ http://shakib110.blogfa.com/


سلام مهرآفرین مهربانی ها
اشک
سکوت
وهزاران تچدید خاطره
واندکی صبر سحر نز دیک است
وسحر آمد با هزاران خاطره در نگاه کودکانه دیروزش و نگاهش مثل نگاه بابا .... وچه زیباست امروز که روز اجابت زیباترین ها بود برای من
سحر........
با همان نگاه پر ار آرامش وعشقش.....
هزاران درود وتبریک تقدیم تو عزیزم...

سلام عمه ی خوبی ها ...

وحدت جهان اسلام یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ب.ظ http://akhvanolsafavahdat.blogfa.com/

سلم زیبا بود لذت بردم
خوشحال می شوم به من هم سر بزنی

عطر سیب دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ب.ظ

سلام مهربان!
هزاران تبریک بابت سحر خانم و آرزوی توفیق بهترین ها براشون...

هادی دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ب.ظ http://www.taknafas.mihanblog.com

باسلام بسیارعالی بود بابت خانم دکتر هم تبریک موفق باشید یاعلی مدد

لاله های بی ادعا سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ب.ظ http://www.lalehaybiedea.blogfa.com

سلام آبجی گلم.
چطورین؟فک نمی کردم که دوباره برگردین!!!! شانسی اومدم وبتون. متن قشنگی بود.
التماس دعا.

علی سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:53 ب.ظ http://www.nacim.blogfa.com

سلام
شما خانواده شهدا که همیشه تحت حمایت و نظر شهیدتون هستید
ما همشهری ها و هم محله ای ها چکنیم که از نظر و توجه یه شهید به محلمون محروم شدیم
(با رفتن خانواده شما محله ما یه خانواده شهید دیگه از دست داد)

صبرا سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:34 ب.ظ

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:

الشتاء ربیع المومن یطول فیه لیله فیستعین به على قیامه و یقصر فیه نهاره فیستعین به على صیامه؛

زمستان بهار مومن است از شبهاى طولانى‏اش براى شب زنده‏دارى واز روزهاى کوتاهش براى روزه دارى بهره مى‏گیرد.

(وسائل الشیعه، ج 7 ص 302، ح 3)

افق پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:07 ق.ظ http://ofogh110.mihanblog.com

سلام
دلم گرفته بود. دلتنگ بابا بودم. "بابا" سرچ کردم. به اینجا رسیدم.
موفق باشید.

سیدعلی انتظار پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ق.ظ http://alientezar.blogfa.com

میان ما و حسین همین خون فاصله است.


نیا نیا گل زهرا دلم رضای تو نیست .....

سعید منتظر پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:57 ب.ظ http://montazer-designed.mihanblog.com

سلام علیکم
خیلی تاثیر گذار بود...
آنان که خاک را به هنر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند؟
التماس دعا

طلبه پاسخگو جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:22 ق.ظ http://t-pasokhgoo.mihanblog.com

سلام و عرض ادب
امام رضا علیه السلام فرمودند:
هیچ بنده ‏اى حقیقت ایمانش را کامل نمى ‏کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین‏ شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت‏ها و بلاها.
(بحار الانوار، ج 78، ص 339، ح1 )
خداوند ابوی رو با سیدالشهدا همنچین کنند.
استفاده کردم.موفق باشید.
التماس دعا

محلات سیتی جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ

بیاد خلبان شهید غلامعلی رضایی
بقلم دخترش 

کلام یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:50 ق.ظ http://KALAMESTAN.BLOGFA.COM

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
مطلب جالبی نوشته اید
شعری می گویم برای مزار پدرتان نه از برای تو و او بلکه برای آن!
مرقدت ضرب المثل های مرا تغییر داد/هر که بامش بیش برفش نه، کبوتر بیشتر
کلام

ریحانه سادات دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:08 ب.ظ http://www.reyhane450.blogfa.com

هوالشهید
سلام بزرگوار
بروزم با (بابای شهیدم)منتظرم انشالله
التماس دعای شهادت
یازهرا

سارا حسام پور سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ http://sara-h.blogfa.com

مدت ها با نغمه های این عزیز مانوس بودم ......

صفای وجودش زلال چشمه ساران است و قلب پاکش زلال آیینه.....

عمق نگاهش متصل به دریاست ................
و اما مادر
تبارک الله تبارک الله بر مادر خوبی ها بزرگواری که به حق معنای بزرگواری ست
که فرزندان صالحش ضرب المثل صداقتند
فرزندانی که نام پدر با وجودشان همیشه زنده ست
بزرگمردی که خود همیشه زنده ست .....


روزگارمادر و روزگارتان در سایه ی الله سبحانه و تعالی بلند....

طلبه پاسخگو چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:40 ب.ظ http://t-pasokhgoo.mihanblog.com

سلام و عرض ادب
وقتی که تو آمدی به دنیا عریان
جمعی به تو خندان و تو بودی گریان

کاری بکن ای دوست به وقت مردن
جمعی به تو گریان وتو باشی خندان.

بنده هم با سوال جدید:

آیا زنان می توانند چند شوهر داشته باشند؟

به روزم .منتظر حضور گرمتون هستم.
التماس دعا

سعید منتظر چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ب.ظ http://montazer-designed.mihanblog.com

سلام علیکم
با عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت سرور و سالار شهیدان امام حسین علیه السلام با طرح قطعه ای از بهشت زمینی به روز شدیم.
دیدن بفرمائید و ما رو از نظرات و دعای خیرتون محروم نسازید.
یا علی التماس دعا
http://montazer-designed.mihanblog.com

ملکوت... جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:31 ب.ظ http://www.goya1.blogfa.com

سلام بابا...

کلام سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:32 ب.ظ http://KALAMESTAN.BLOGFA.COM

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
یروزم باشرایط
کلام

کوچه سرگردانی چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://www.atrenab.blogfa.com

بسی گفتیم وگفتند از شهیدان ،شهیدان را شهیدان می شناسند......
التماس دعا

دوست کلاس نویسندگی پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:44 ب.ظ

سلام...زیارت قبول دوست من! نوشته هات عالیند...خیلی بهت حسودیم شد هم به خاطر اینکه دختر شهید هستین هم به خاطر قلم زیبات.

بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید

صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلک هاش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد
و دست هاش
هوای صاف سخاوت را ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند داد

به شکل خلوت خودبود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را
برای آینه تفسیر کرد
و او بشیوه ی باران پر از طراوت تکرار بود

و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر شد
همیشه کودکی باد را صدا می کرد
همیشه رشته ی صحبت را
به چفت آب گره می زد
برای ما ، یک شب
سجود سبز محبت را
چنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفه ی سطح خاک دست کشیدیم
و مثل لهجه ی یک سطل آب تازه شدیم

و بارها دیدیم
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشه ی بشارت رفت

ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله ی نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم.

سعید منتظر یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:37 ب.ظ

اوه بله چشم باید بگردم پیداش کنم
ایمیلتونو یه بار دیگه بدید که پیدا کردم تقدیم کنم

شاید شب سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ب.ظ http://shayadshab.blogfa.com

سلام

عشق : دختر مش ممد ، سر جردن...........

شما دعوتید که بخوانید

اما با کمی تأمل

شاید...........

سرلوحه پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ب.ظ http://sarlohe.blogfa.com

پ.ن: عکس، حاج احمد را نشان‌می‌دهد، و علی آقای عابدینی، جانشینِ رشیدِ گردانِ غوّاص پشتِ سرش است.

پ.ن:‌ متنِ کاملِ خاطراتِ حاج احمد را در شماره‌ی 67 ماه‌نامه‌ی امتداد بخوانید.

پ.ن: نسأل الله منازل الشهداء

دیوونه غربتی! شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ق.ظ http://kansas.persianblog.ir

یاد آن روزی که من بوسه زدم بر آن گلو
خیز و تا گویم به تو شرحِ غمم را مو به مو

بسکه خوردم کعبِ نی از دشمنان بی حیا
همچو زهرا مادرم می‌گیرم از قبرِ تو رو

می‌کشم خود را به خاک و می‌رسانم پیش‌ تو
بسکه گشتم من به دنبال سر تو کو به کو

گفته‌هایم بی‌شمار و غصه‌هایم بی‌عدد
ای دلیلِ صبرِ من! برخیز بهرِ گفتگو

من نمی‌گویم غم خود را، تو اوّل کن شروع
خیز و با رگ‌های خود از خنجر و حنجر بگو

طاقتم گشته تمام و عمرِ من در انتها
کاسه‌ی خالی دل آورده‌ام نزدِ سبو

هر چه می‌خواهی بخواه از من عزیزِ مادرم
لیک احوالِ رقیه از من مضطر مجو
.
.
.
اشک سوغات ما بود از زیارت این وبلاگ ..

محسن فتحی شنبه 24 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.mohseneng.blogfa.com

وی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خورده است ,غم دل یاسم
آنقدرغرق جنون بود که پرپرشد و رفت
روز میلاد همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه دیدار برابر شد و رفت

راحیل دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:41 ق.ظ http://rahil96

دلم گرفته شهیدان مرا مرا ببرید

مرازغربت این خاک تاخدا ببرید

مراکه خسته ترینم کسی نمیخواهد

کرم نموده مرا تا خدا ببرید

سلام خواهری.
قلمت زیبا وبیانت شیواس نوای وبت عالی.

دلم تنگ بابای شهیدم بو دلتنگترم کردی...

اشک...

بادل پاک وباصفات به حال واحوالم دعایی کن .

ریحانه سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:05 ب.ظ http://poshie.blogfa.com/

به روزم با موضوع چراغ عمر این کودک معصوم دزفولی رو به خاموشی است[ناراحت]

طلبه پاسخگو سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:45 ب.ظ http://t-pasokhgoo.mihanblog.com

سلام و عرض ادب
بنده هم با سوال جدید:
آیا خدا از قدرتش سوء استفاده نمی کند؟
به روزم منتظر حضور گرمتون هستم.
التماس دعا[گل]

یادگاری از یک شهید چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ب.ظ http://arezoonaghashan.persianblog.ir

سلام مهربونم
خواهر گلم ببخش دیر اومدم
چقدر پست های زیبا گذاشتی

سحر جان می بوسمت خانوومی
بابایی رو سربلند کردی

خواهرای گلم
دوستتون دارم

طلبه کوچولو شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ب.ظ http://aseman1114.blogfa.com/

سلام.
با »انار« به روزم قدم رنجه بفرمایید.

جامانده چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 ب.ظ

سلام باارزوی توفیق روزافزون.خوش بحال سحرکه بابایش دستشوگرفت تاباپیشرفتش روحش شادتربشه

فاطمه مظفر یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:33 ب.ظ

منم ترم 2ام
منم دکتر شدم سحر
منم بابام نبود که ببینه
مننم
دوس داشتم باشه
ولی نبود میدونیتنهام گداشتبدجوری تنهام گداشت
ان خوذکشی کرد
باورت میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حتی نموند که مدرسه رفتنمو ببینه
حتی نمون که آب بده
من از بابا آب داد متنفرم
14 ساله حتی خوابشم نمیبیم
دلم خیلی براش تنگه

جامانده دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:10 ب.ظ

سلام.آمدخوش آمد
خوشحالی بابایی که درآسمونه ونوه ای که ازآسمون به زمین نشست.
جایش خالی ودعایش بدرقه ی زندگی این نوزادعزیز

سلام عزیز
ممنونم...
انشااله آسمانی شدن قسمت خودتان شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد