سلام بابا

دست نوشته های خاکیم،تقدیم به روح آسمانیت...

سلام بابا

دست نوشته های خاکیم،تقدیم به روح آسمانیت...

بابا!روزت مبارک...

واژه واژه را کنار هم میچینم، اما واژه ها هم کم آورده اند . باید جمله ها رسول باشند اما نمی دانم چرا جمله ها سکوت کرده اند ؟! صفحه ام سیاه شد از جمله های ساکت پر واژه ، دفترم سنگین شد از صفحه های سیاه...! 

مادر! 

نمی توانم بنگارمت! 

همه چیز برای نگاشتنت کم آورده است، جز دل! باید دلم را قلم کنم ، مسافر چشمانم را مرکب، و بر جان بنگارمت. 

باز این واژه ها ابر ابهام شده اند و باران تردید را روانه ام ساخته اند و من میان این تردید سردرگمم! 

میان دستان پر از حرارت وعشق تو و آن سنگ سرد و خاموش ... 

من چگونه جمع کنم بین این دو روایت را؟؟؟ 

مادر ! بیا با هم مسافر روزی شویم که هدیه مان را به دستان پر از سخاوتش بخشیدیم. 

می خواهم دوباره صدایش کنم، و با همان دستان پر از صداقت کودکی بگویم 

« بابا! روزت مبارک...» 

و بسوزم از عشق پدرانه اش. و رها شوم از هجوم غربت این سنگ خاموش! 

می گویند امروز روز اوست! روز پدر! 

پدر! 

تو در کدامین سوی امروز ایستاده ای ؟؟؟ مگر نرفته ای؟؟؟ پس چرا هجوم نام امروز دارد مرا می کشد؟؟؟ پس چرا گل های آن گل فروشی مرا می خوانند؟؟؟ می خواهند دسته شوند در دستان من و آرام بگیرند روی مزارت... در آن غربت غریبانه ات... 

گل ها را می آورم ، شمع را هم بخاطر می سپارم تا این سکوت یخی مرا نشکند! 

تو چه می کنی؟ چگونه پاسخ می گویی تمنای دلم را؟ 

من تا کی باید در انتظار لحظه ای نگاه تو بشکنم؟ نگاهت را هم دریغ می کنی؟ 

مگر نگفته اند که اهل بهشت بخشنده اند؟ پس چرا نگاهت را به من نمی بخشی تا نور چشمان کم سوی غبار گرفته ی زمانه باشد؟ 

پدر! 

می دانی این قلم را چه می راند؟ درد! دردی که هر سال ، امروز، سنگین تر می شود ! 

من شاید یکسال به تو نزدیک تر شوم اما این درد چنان بر پشتم سنگینی می کند که اگر روزی نزدت بیایم شاید تو دیگر نام و نشانم را ندانی! مرا از یاد برده ای ....بابا... 

مادر! 

نمی دانم تو را چه بخوانم ؟ پدر یا مادر!!! 

می خواهم با دستان تو زائر او شوم. می خواهم دستان تو شاهد شکایتم باشند... 

من خسته از انتظار نگاهش! و او چه بی تفاوت از کنارم عبور می کند! بی آنکه صدای قدم هایش را بشنوم. بی آنکه مرا بخواند...،می رود. نمی دانم آیا دلش با سنگ هم خانه شده؟؟؟ 

دستانت را بیاور مادر تا به او نشان دهم .هر چین و چروک از دست های تو شهادت نامه ی درد می خواند ! بیا تا موهای سپیدت را هدیه اش کنم! شاید نظری کند...شاید پدری کند... 

 پدر!

کدام سوی امروز اقامه ی سکوت کرده ای و نگاهت را روانه ی کدام آستان ساخته ای؟ 

چرا پاسخ نمی گویی درد دلم را، همان دردی که زبانه می کشد ،و  از میان بغض های به گلو نشسته ام عبور می کند و طنینش بر جان عالم می نشیند؟ 

اکنون نام تو درد است برای من.... 

بیا بنگر این گلهای آرمیده به روی مزارت را، چه دلبری می کنند! 

و چگونه در آستان تو به خاک غلطیده اند...مانند من که سر بر خاک ساییده ام و زندگانیم را آورده ام تا یوسف نگاهت را بخرم... 

برایت یاس آورده ام ، همان گل آرزوهایت.... 

همان که با اقتدا به نامش «من» را از «یاسمن» وجودت گرفتی و یاس شدی و کبود...  

در آن هجوم آتش و خون ... 

 و سوختی... 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

شکوه نوشت: 

نمی دانم اگر این قلم را رها کنم تا کجا تاب نوشتن دارد؟! 

 اما این دل دگر تاب ندارد...  

  

                         بابا!

                   روزت  مبارک ... 

 

نظرات 179 + ارسال نظر
سلامی دوباره... جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:42 ب.ظ http://1414-m.blogfa.com

چند تا پست آخر شما رو خوندم
راستش نمیدونم چی باید بگم
خیلی زیبا احساساتت رو بیان کرده بودی
خوش بحالت

م.ص یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ق.ظ http://www.yassenaby.blogfa.com

عملیات شده بود و در حین عملیات "سید میر رضی " شهید شده بود .
کلهر که با او بسیار صمیمی بود ،
از شدت ناراحتی و غم از دست دادن نزدیکترین یارش ، در خط مقدم ، داخل نفربر نشسته بود
و گریه می کرد . یکی از دوستان می گفت : هر چه تلاش کردیم او را آرام کنیم ، نتوانستیم .
تصمیم گرفتیم تنهایش بگذاریم . بلکه آرام شود . ولی هر چه سعی کردیم آرام نمی گرفت .
حاج آقا میثمی آمد و احوال او را دید . داخل نفربر شد و در گوش کلهر چیزی گفت .
شهید کلهر که تا آن لحظه با شدت گریه می کرد ،
ناگهان آرام شد .
سر بلند کرد و لبخند زد . حاج آقا میثمی رفت .
از کلهر پرسیدیم چه شد که این طور آرام شدی ؟
گفت : حاج آقا میثمی همان حرفی را به من زد
که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت زهرا سلام الله علیها گفته بود .
گفت : " تو اولین کسی هستی که به میر رضی ملحق می شوی "
باورمان نمی شد اما زمان طولانی لازم نبود تا ببینیم که این حرف تا چه حد حقیقت داشته است .
حاج یدالله کلهر در ادامه عملیات ،
اولین نفر از مسئولین بود که به شهادت رسید .

راوی دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ب.ظ http://komeil013.blogfa.com/post-138.aspx

تمسخر و توهین به شهدا توسط تعدادی از بازیگران زن

گرفتن عکس یادگار ی در قطعه شهدای بهشت زهرا (س) با حالت زننده و انتشار آنها در فضای مجازی

----------------------------------------------------------------------------------------

تحصن چهل ساعته در بهشت زهرای (س) تهران

قطعه 53 ، ردیف 14 ، شماره 85

از نماز صبح 5 شنبه بیست و چهارم تا نماز عشاء جمعه بیست و پنجم شهریور نود

----------------------------------------------------------------------------------------

اطلاع رسانی کنید

گمنام دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:24 ب.ظ http://moharam69.blogfa.com/

بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد

سارا به سین سفره مان ایمان ندارد

بعد از همان تصمیم کبری ابرها هم

یا سیل می بارد و یا باران ندارد

بابا انارو سیب و نان را می نویسد

حتی برای خواندنش دندان ندارد

انگار بابا همکلاس اولی هاست

هی می نویسد این ندارد آن ندارد

بنویس کی آن مرد در باران میاید

این انتظار خیسمان پایان ندارد

ایمان برادر گوش کن نقطه سر خط

بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد[گل]


سلام[گل]وبلاگ زیبا و پر محتوایی دارید خوشحال میشم به منم سر بزنید[گل]

سعید منتظر پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ http://montazer-designed.mihanblog.com/

سلام علیکم
با عرض تبریک به مناسبت هفته دفاع مقدس با دو طرح به مناسبت این ایام به روز شدیم.
یا علی التماس دعا
http://montazer-designed.mihanblog.com/

خسته از روزگارغریب پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ب.ظ http://rosering.blogfa.com

سلام....
دلم پر بود از درد....... حرفهایتان سبکش کرد....

آرزو میکردم شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:34 ب.ظ http://sarkhoshaneeshgh.blogfa.com

سلام دوست عزیز

ما هر چه داریم از شهدا داریم .

متاسفم که در این زمانه ی ناهنجار همه ی ارزشهای از دید

نامردمان به ضد ارزش تبدیل شده و جاش رو داده به . . .

قلم را محکم بر کاغذ بکوبید تا نسل ضد ارزشها نابود گردد

آمین یا رب العالمین

نیلوفر یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ق.ظ http://niloofaraneh-h.blogfa.com

و شهید شد یک حقیقت بی انتها.....

[گل]...

عرفان یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ب.ظ http://www.muntazar.blogfa.com

سلام دوست عزیز
می گویند یکی از وجودهای نازنینی که در قیامت از ما مسلمانان شکایت می کند قرآن است که می گوید....
با مطلبی در مورد مهجوریت قرآن در خدمت شما هستم
در انتظار قدوم نورانی شما

یا علی[گل][گل][گل]

اسطوره عشق مادر یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 ب.ظ http://www.kolbeye-doost.parsiblog.com



- - - - - - - - - - - - - - به نام خدای مادر - - - - - - - - - - - - - -
سلام.

خیلی خوشحالم که با وبلاگ زیبای شما آشنا شدم .

در اولین فرصت وبلاگ زیبایتان را در وبلاگم لینک خواهم کرد.

قلم واقعا توانمندی دارید بهتون تبریک میگم .


فقط میتونم بگم : ما هر چی داریم از شهدا داریم.


خیلی با احساس مینویسی ..... بنویس و باور کن پدر عزیزت کنارت هستش فقط کافی احساسش کنی.




- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
موفق و موید باشید.


* * * * * آرزومند آرزوهای دلت - - - - - اسطوره عشق مادر * * * * *



سید پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:16 ب.ظ http://www.taghavi128.blogfa.com

آن قبر که در مدینه شد گم××پیدا شده در مدینه ی قم×××
میلاد عمه جانم حضرت معصومه (س)رو به همه ی بر وبچه های وبگرد مخصوصا به شما تبریک میگم×

جویا شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ق.ظ http://darjostojoo.blogfa.com

دختر: بابا روزت مبارک
بابا : دخترم روزت مبارک

محسن فتحی شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ب.ظ http://MOHSENENG.BLOGFA.COM

باز هم بحث عقیل و مـرتضی ست

آهن تفتــیده ی مــولا کجـــــاست

نه فقط حرفی از آهن مانده است

شمع بیت المال روشن مانده است

با خــــودم گفتم تو عاشق نیستی

آگـــــه از ســــرّ شقـــایق نیستی

غــرق در دریــا شدن کار تو نیست

شیعه مـــولا شــدن کــارتو نیست

سید محمد انجوی نژاد سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:35 ب.ظ

سلام . کم کار شدید ؟ روز دختر مبارک . ایشالا همنشین با حضرت معصومه بشید و ایشالا ارامش رضوی عیدیتون باشه

سعید منتظر یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ق.ظ http://montazer-designed.mihanblog.com

سلام علیکم
با عرض تبریک به مناسبت دهه کرامت و ولادت امام رضا(ع) با طرح پوستری با موضوع ضامن آهو به روز شدیم...
با نظراتتون در بهتر شدن وبلاگ و طراحی ها بنده رو راهنمایی کنید.
یا علی التماس دعا
http://montazer-designed.mihanblog.com

درج دل نوشته های شهداء‌و فرزندان و. یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ق.ظ

سلام به همه دوستان و یادگاران شهدا
عقلاقمند است هستم متن های ادبی و زیبا و همچنین زندگینامه شهدا و وصیت نامه را در روزنامه ایران و در ستون یادیادر منتشر کنم ُ.
لذا دوستان می توانند مطالبشان به من ایمیل کنند.
oftadeh@gmail.com

یاور آقا یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:26 ب.ظ http://yavarane-agha.blogfa.com/

سلام بزرگوار

شهادت نصیبتون


مهدی باور باشید و مهدی یاور

نازی چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:56 ب.ظ http://antezarnojavan.blogfa.com/

سلام وب زیبایی دارین خوشحال میشم بهم سری بزنید ونظر بدید
موفق باشید یا علی

محسن فتحی پنج‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:41 ب.ظ http://MOHSENENG.BLOGFA.COM

خدایا

این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند

فکری کن

اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت

صفایی شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ق.ظ http://safajn.blogfa.com

سلام علیکم
سلام بر شهیدان و سلام بر دخترای و پسرهای شهدا و جانبازان.
خوشا بحالتان که پدرتان پشتیبانتان هست
برای رضای خدا ما را هم دعا بفرمایید
یا حق
یا علی
اللهم عجل لولیک الفرج

یادگاری از یک شهید یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:59 ب.ظ http://arezoonaghashan.persianblog.ir

بسم رب الشهدا

با آلبوم یادگاری های بابا به روز هستم
آلبوم صلواتیه یادتون نره!

قدم رنجه بفرمایید بر روی چشمانم[گل]

نوا جمعه 6 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:13 ب.ظ http://majnoon8.blogfa.com

سلام دوست عزیزم
خوبی خانومی؟
خداقوت
باعنوان "حسین (ع) کنار پیکر علی مرد ..." به روزم ومنتظر قدوم شما و نظراتت سازنده تون
یاعلی

گمنام سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:21 ب.ظ http://smf1370.blogfa.com


صادق یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:27 ب.ظ http://lahof2010.blogfa.com

سلام
الهی

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد نروم باز به جایی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی . .[گل]


با سلام و آرزوی بهترین ها برای شما [گل][گل][گل]

اولا که پیشاپیش عید قربان رو تبریک می گم انشا الله خوشت باشه[گل][گل][گل]

ثانیا که دعای عرفه التماس دعا [گل][گل][گل]

ثالثا درپناه حق همیشه شادو خرم [گل][گل][گل]

یادگاری از یک شهید سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ق.ظ http://arezoonaghashan.persianblog.ir/

((بسم رب الشهدا))
با طرح ختم سوره یاسین به مناسبت اولین سالگرد شهادت علیرضا نقاشان بروزم

منتظر تشریف فرمایی شما هستم.[گل]

خرابات گریه شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:36 ب.ظ http://amirdarbandi.blogfa,com

سلام و عرض ادب و احترام . . .

مطمئن باش که این ما هستیم که پدر مادرامون یادمون میرن ولی باور کن ! هیچ وقت نشده فرزندی از یاد پدر مادر دور بمونه !!!! حتکا" پدران امثال من و تو همیشه به یاد ما هستند و اگر می بینی که موفقیتی تو زندگی داریم ! دعا و نظر لطف خداست به واسطه پدرانمون که الآن پیش خودش متنعم هستند ...

همه عشقم در این عالم همین است××× فقط حیدر امیرالمومنین است . . .

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند ... ذکر ارباب نباشد همگی بی کارند ...

فرا رسیدن ایام دهه ولایت (قربان تا غدیر) و عیدالله اکبر ؛ عید ولایت و عید انتخاب امیرالمومنین ؛ اسدالله الغالب ؛ علی بن ابیطالب (علیه السلام) به امر خدای لایزال توسط رسول رحمت و مهربانی برای جانشینی ؛ بر تمام عاشقان و شیعیان و ولایتمداران ؛ خاصه حضرت ولی امر (عج) و نائب بر حقش (ایده الله) تبریک و شادباش و تهنیت عرض میکنم . . .

با مطلبی در مورد خیانت های بعضی اطرافیان رسول الله (ص) و همسرانش به روز هستم . . .

فقط پیشاپیش برادرانه خواهش میکنم ؛ یا قدم رنجه نفرمائید یا اگر ذره پروری کردید ؛ مطلب را با یک تامل خاص مطالعه بفرمائید تا "بصیرت" گل کند و به بار بنشیند و تاریخ و حقایق گذشتگان از پشت ابر خارج شود . . .

نظــــــــــر هم پیش کش ؛ نمیخواهــــــــــم . . .

اگر لذت بردید ؛ "صلوات"ی برای مادرمان حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) هدیه کنیـــــــــــد . . .

التماس دعا ؛ مشتاق دیدار و یا علــــــــــــــــــــــــــــی مدد . . .

پاسدارنسل سوم سبزپوش ولایت سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:43 ب.ظ http://hezbollah89.blogfa.com


سلام و عرض ادب
شاگرد اول مکتب عرفانی خمینی....
مادرم !می دانم اگر سر بریده ام را هم برایت
بیاورند به جبهه های نبرد پرتاب می کنی....
.................................................
آقا جان : ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام
با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد
________________________________________
یابن الحسن : غیر از غلامی تو به هیچ دردی نمیخورم
بیرون کنی به فاطمه بیکار میشوم
در حرم امن حضرت امام الرئوف علی بن موسی الرضا دعاگویتان بودم
..............................................
آپم
منتظر نیم نگاتون لطفا...
مارادعا
یازهرا
یازینب کبری (س)
[گل]

شقایق پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:31 ب.ظ

خیلی زیبا بود

مهم نیست دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 04:26 ب.ظ http://mohem-nist.blogfa.com

قلمت نویسا..خواهر ارزشمندم.........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد