|
...
داشتم درس میخوندم که متوجه پیام یکی از دوستان شدم،
یادی کرده بود از لاله های پرپر عملیات کربلای۵
«...رمز یا فاطمة الزهرای عملیات، از بیسیم اعلام شد،
بچه های گردان تخریب دارن معبر میزنن، آروم باید توی تاریکی
به صورت قشنگ بچه ها نگاه کرد، چون ممکنه دیگه تا ابد
نبینمیشون...
خوش به سعادتشون،
افسوس و صد افسوس
ماندن امروز و حسرت دیروز...»
آری!
سال ۶۵ در این روز ، زمان برای انسان های آسمانی
تمام شده بود...
خوبه که ما هم از شقایق های شکسته ی کربلای ۵ یاد کنیم
و بیاموزیم آسمانی شدن را
با تفکر در سیرت و ضمیر شهدا...
شادی روحشان صلوات
... و دوباره تداعی شد سالهای پر از خاطره و عشق
...
سلام بابا
روزهایی که تو بودی وعشق بود و نگاهت که پر از معنویت و عرفان؛
سالهای دور را می گویم...
صدای خنده هایت هنوز هم یادآور زخم های پنهان درون توست... روزهایی که چه زود آمدند و پشت ثانیه ها را شکستند و ناگهان از پی هم گذشتند...
رفتند و تو رفتی... و چرا به بغض مانده در گلوی دختر کوچکت و اشک های مانده در درد هایش نگاهی نکردی؟؟؟
وقتی در اخرین دقایق «اشک هایت می سوخت» و تو در میان آه و شعله و دود ... کودکانت را در کنار همسرت به خدا سپردی...
رفتنت پشت تمام دقیقه ها و ساعت های زمان را شکست آنگاه که تمام وجودت شعله می کشید.
با تو می گویم منتظر سالها عشق و شهادت!
...با تو که عاقبت پر کشیدی... در پروازی عاشقانه...
سلام بابا
سلام مرد خوبی ها
سلام...